loading...

miraculous * Ladybug

اینجا یک کانال فعال و بروز میراکلس هستش که شما رو با جدید ترین خبر ها اشنا میکنه.

بازدید : 627
جمعه 17 مهر 1399 زمان : 1:38

♤چون تمام مدت بهش زل زده بودی
می‌خواستم بگم اره اما یاد حرف مارک افتادم
♡نه چرا باید بشناسمش
♤خوب هیچ
اون شب بعد کلی کار خواهر ادرین و شوهرش رفتن منم انقدر خوابم میومد که روی کاناپه خوابم برد
/از زبون ادرین/
خواهرم رو بدرقه کردم اما حس میکنم مرینت و مارک یه چیزی رو مخفی میکردن رفتم داخل خواستم رو کاناپه بشینم که دیدم مرینت رو کاناپه خوابش برده نمی‌تونم خودم رو گول بزنم من هنوز عاشقشم اما اون منو دوست نداشت اون لیاقت عشق منو نداره چطور دلش امد اخه من چه گناهی کردم
مرینت رو بغل کردم و بردمش گذاشتمش رو تختش و به اتاقم رفتم و خودمو رو تخت پرت کردم همش یاد اون رو ز نحس میفتم جمله‌های مرینت تو سرم اکو میشد 《من عاشقت نیستم 》تا صبح خوابم نبرد ولی بعد از کلی کلنجار رفتن خوابم برد
/یک ماه بعد/
قرار شد با نینو و رفقا بریم سفر لیون منم بار بندیلم رو بستم و مرینت رو به عنوان خدمتکار بردم
وقتی رسیدم رفتم داخل همه بچه‌ها داشتن نگاهمون میکردن
○سلام داداش
♤سلام نینو
○این انجا چیکار میکنه اگه دست من بود جنازشم اینجا راه نمیدادم
دوست داشتم بزنم دهن نینو رو سرویس کنم اما چیزی نگفتم نینو درست میگفت
♤اون خدمتکاره بهش کاری نداشته باش
بعد رو به مرینت کردم
♡برو طبقه پایین اتاق خدمتکارا
/از زبون مرینت/
رفتم پایین و وسایلم روگذاشتم
رفتم تو اشپزخونه همه دوستام البته دوستای قدیمه الان دشمنیم اونا همه دارن خوش میگذرونن بعد من بدبخت دارم انجا ظرف میشورم
○هی فکرشم نکن دوباره بخوای به ادرین اسیب بزنی اندفه من هستم که جلوتو بگیرم اگه جای تو بودم میزدم به چاک
به طرف صدا برگشتم نینو بود به در تکیه داده بود این چی میگفت بهش گوش ندادم داشت واس خودش ور میزد و بعد رفت غذا رو با کمک خدمتکارای دیگه پختم بعد میز رو چیدیم و اونا مشغول غذا خوردن شدن
رفتم تو حیاط و به نور ماه خیره شدم
$مرینت فکرشم نمیکردم
صدای الیا بود برگشتم به طرف صدا دوست داشتم بپرم بغلش و گریه کنم خواستم بهش نزدیک شم که
$به من نزدیک نشو تو یه دروغ گویی من ازت بدم میاد و به نظرم به ادرینم نزدیک نشو تو نمیدونی من و نینو چه زجری کشیدیم بعد از اون حرفای تو ادرین افسردگی گرفکه بود و ۳ بار خودکشی کرده بود اما نینو نجاتش داد اون تو رو دوست داشت از ته قلبش اما تو چی قلبش رو زیر پات له کردی اون زمان منو نینو هر روز و شب با ادرین حرف میزدیم اما اون فقط یه کلمه میگفت 《من یه عروسکم》تو چطور تونستی این اواخر بعد از ۴ سال ادرین به زندگی طبیعیش برگشته اما دکترش گفته نباید صدمه دیگه بهش وارد شه وگرنه دیگه نمیتونیم کاری کنیم
♡الیا تو نمی‌دونی چی به سر من امده چرا داری الکی قضاوت میکنی تو میدونی من چی کشیدم میدونی اگه روز پاشی و برای ۱۰ دلار بری خونه مردم رو تمیز کنی چه حالی داره بری اشغالا رو جابجا کنی رو زمین بخوابی تو سرمای زمستون بری چوب جمع کنی تا اتش بزنی و از سرما نمیری میدونی وقتی میبینی دیگران کریسمس رو جشن میگیرن و لباسای نو میخرن اما تو با لباس کهنه از سرما داری میلرزی میدونی من چه شب‌ها گرسنه خوابیدم من دختر یه ادم پولدار بودم اما به بدبختی رسیدم من نمی‌خواستم ادرین رو از دست بدم ولی میدونستم اگه ادرین وضع مالی منو بدونه منو مندازه دور اون منو نمی‌خواد فهمیدی
♤مرینت تو نمی‌دونی من تو رو بخاطر پول نمی‌خواستم عیب تو اینه که زود قضاوت میکنی تو فکر میکنی من عاشق پولت بودم نه چرا باید به پول تو محتاج باشم یعنی تو منو یه ادم پول پرست فرض کردی نه من عاشق تو بودم
اگه تو میومدی و ماجرا رو میگفتی الان انجوری نمیشد اما تو با من صادق نبودی معشوق من بودن لیاقت می‌خواست اما تو نداشتی
گریم گرفت نگاه کردم ادرین نشسته بود رو صندلی کناربرکه الیا امد نزدیک و منو بغل کرد

درباره ی گل آنتوریوم فروش گل آنلاین
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی